تأکيدی مجدد‌ برضرورت اتحادی کردستانی حول پلاتفرمی مشترک

در پی خیزش اخیر مردم ایران برای دستیابی به‌ حقوق بشر، انتخابات آزاد و دست آخر استقرار یک نظام دمکراتیک و غیردینی در ایران و علی‌الخصوص پس از اینکه‌ از سوی بخشی از منادیان و نمایندگان “جنبش سبز” در داخل و خارج از کشور بیانیه‌هایی جهت شفافیت‌بخشیدن به‌ مطالبات آنها انتشار یافت،برخی از فعالان مستقل و منفرد جنبش اصیل و دیرین ملی ـ دمکراتیک کردستان ایران نیز دور‌ تازه‌ای از فعالیتهای خود جهت طرح شفاف‌تر مطالبات مردم کردستان، تعمیق پیوند جنبش ٣٠ ساله‌یکردستان با جنبش دمکراسی‌خواهی ایران و در این رهگذر ایجاد نوعی اتحاد عمل سیاسی بین طیفها و گرایشهای فکری درون جنبش کردستان حول پلاتفرمی مشترک را آغاز نموده‌اند. سطور ذیل نیز تلاشیست در همین راستا.

مبرهن است که‌ آنچه‌ ذیلاً مشاهده‌ می‌شود، ابداع فکری این یا آن فرد یا گروه‌ نیست، بلکه‌ ترجمان و تلخیص مطالبات چندین دهه‌یمردم کردستان ایران است که‌ با ادبیاتی قدری متفاوت‌تر در بیانیه‌های کنونی کنشگران کردستان نیز بازتاب یافته‌ است. هدف از طرح مجدد آنها اینجا ارائة دسته‌بندی جدید آنها به‌ خواسته‌های حداقل و استراتژیک به‌ منظورایجادنزدیکی بیشتر سازمانهای سیاسی  و حرکتهای مدنی کردستان پیرامون آنها، دمیدن روح تازه‌ای به‌‌ جنبش کردستان و گسترش و ژرفش‌ پیوند آن با‌ جنبش سراسری معاصر کشور می‌باشد.

­­­­­­

خواستهایحداقل و عاجل مردم کردستان در شرایط فعلی که‌ در چند نوشته‌ و بیانیه‌ی شخصیتها و فعالان کرد و نیز بخشاً در بیانیه‌های سرآمدان “جنبش سبز” نیز تجلی یافته‌اند، چیزی نیست جز آزادیهای پایه‌ای و حقوق دمکراتیک که‌ در میثاقهای بین‌المللی چون منشور جهانی حقوق بشر همتصریح شده‌اند و اما حکومت ایران آنها را بطور سیستماتیک زیرپاگذاشته‌ است. اهم این خواستها عبارتند از:

١. اجرای کامل مفاد بیانیه‌ی جهانی حقوق بشر، کنوانسیونها و ملحقات آن؛
٢. تأمین و تضمین آزادی بیان، اجتماعات، مطبوعات، احزاب، انجمنها و نهادهای صنفی؛
٣. انتخابات آزاد بدون امکان حذف دگر اندیشان به بهانه‌هایی چون “نظارت استصوابی”، عدم تعلق به‌ گروه‌ ملی، دینی، مذهبی و فکری و یا جنس معین؛
٤. لغو حکم اعدام و الغای جرم سیاسی، آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی؛
٥.  الغای پوشش اجباری و رفع تبعیضات فراوان از زنان، تضمین برابری حقوقی و عملی مرد و زن؛
٦. به رسمیت شناختن زبانهای متفاوت موجود در کشور و اعطای امکانات برابر به‌ آنها جهت رشد و شکوفایی آنها؛ تدریس آنها در مدارس و کاربرد مجاز آنها در رسانه‌های همگانی کشور؛
٧. غیردولتی کردن رسانه‌های همگانی چون روزنامه‌ها، رادیو و تلویزیون، حذف سوپسیدهای دولتی اعطایی به‌ آنها، طوری که‌ تنها رسانه‌ای که‌ با اقبال عمومی و پشتیبانی مردمی روبرو باشد، امکان ادامه‌ی حیات داشته‌ باشد و دولت امکان استفاده‌ی ابزاری از آنها را نداشته‌ باشد؛
٨. برچیدن فضای امنیتی و سرکوبگرانه در کردستان، پایان دادن به خشونت و سرکوب مردم توسط نیروهای نظامی و امنیتی و انتظامی، پایان دادن به دستگیریهای خودسرانه و به هرگونه شکنجه و بدرفتاری در زندان، پایان دادن به مزاحمت‌ها و گشت‌ها و دخالت‌های خودسرانه مأموران دولتی در کردستان، پایان دادن به تیراندازی‌های نامسؤولانه نیروهای انتظامی به مردم عادی و مجازات متخطیان.

این مطالبات کمتر به‌ ساختار سیاسی نظر دارند و، همانطور که‌ اشاره‌ رفت، صرفاًخواستهای حداقل و عاجل مردم کردستان راتشکیل می‌دهند، در حوزه‌ی حقوق مدنی مردم قرار دارند و در شرایط حاضر می‌توانند محور اصلی مبارزه‌ی مدنی و سیاسی کردستان در هماهنگی و همگامی با جنبش دمکراسی‌خواهی مردم ایران و حتی گرایش موسوم به‌ “جنبش سبز” در تعارض با حکومت حاکم بر ایران قرار گیرند. اجرای تک تک موارد بالا را می‌توان و باید از حاکمان خواست و آنها را بر پایه‌ی عدم رعایت این مفاد به‌ چالش و مؤاخذه‌ کشید.

­­­­­­

بدیهی است که‌ خواستهای مردم کردستان به‌ موارد فوق ختم نشده‌ و نمی‌شوند و تغییرات بنیادی در ساختار سیاسی ایران همواره‌ سر لوحه‌ی مطالبات آنها را تشکیل داده‌اند. عمده‌ترین وجوه‌ این تغییرات ساختاری مورد مطالبه‌ عبارتند از:

١. استقرار یک نظام دمکراتیک بر اساس دموکراسی تفاهمی و تسهیمی و پارلمانی در ایران؛
٢. سازماندهی و ساماندهی نظام سیاسی ایران بر اساس اصول سوپسیدیاریتی، تمرکززدایی، تراکم‌زدایی و بالاخره‌ فدرالیسم؛
٣. تضمین حقوق ملی مردم کردستان به‌ مفهوم واگذاری اداره‌ی مناطق کردنشین ایران در چهارچوب یک ایالت به‌ خود مردم کردستان به‌ انضمام صلاحیتهای قانونگزاری، حکومتی، قضایی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی؛
٤. مشارکت متناسب مردم کردستانو‌ دیگر خلقهای ایران در اداره‌ی امور و سیاست کلان کشور از طریق مجلس سنا و یا سهمیه‌ای کردن پستهای کلان کشور چون وزرا، مدیران کل، سفرا، …) و ادواری کردن رئیس دولت یا حکومت، به‌ نحوی که‌ دولت مرکزی فدرال ایران تجلی و نماینده‌ی‌ کلیت شهروندان از سویی و خلقهای ایران از سوی دیگر باشد؛
٥. جدایی مطلق دین و مذهب و ناسیونالیسم و هر گونه‌ ایدئولوژی از ساختار دولتی در تمامیت آن و عقلانی و پراگماتیستی کردن امر سیاست در ایران با این پیامد که‌ منشأ مشروعیت و حقانیت و قدرت همواره‌ تنها مردم باشد؛
٦. استقرار دولت حقوقی و قانونگرا و تفکیک شفاف و استقلال سه‌ قوه‌ از همدیگر؛
٧. برقراری دولت اجتماعی و رفاه‌ و برقراری شرایط زیستی برابر در پهنه‌ی ایران، رفع عقب‌ماندگی‌های تحمیلی بر مناطق غیرمرکزی ایران و تقسیم امکانات و منابع مالی بر اساس درجه‌ی رشدنیافتگی کل مناطق ایران؛
٨. بنای یک نظام سیاسی متساهل و صلح‌محور بر مبنای ممنوعیت کامل هر گونه‌ دخالت نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی و اطلاعاتی در امر سیاست، درپیشگیری سیاست تنش‌زدایی در عرصه‌ی بین‌المللی و پایه‌ریزی دوستی و هم‌پیمانی  استراتژیک با جهان غرب، دوری‌جستن از هر تلاشی برای دستیابی به‌ سلاح مرگبار اتمی، ممنوعیت دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر جهان و آغاز مناسبات کاملاً دوستانه‌ با‌ کشورهای همجوار ایران به‌ ویژه‌ بر مبنای این واقعیت که‌ بخشها و پاره‌های دیگر کلیت خلقهای ایران در آنها زیست می‌کنند و وجود روابط فرهنگی و اقتصادی فرامرزی بین این بخشها.

باشد که‌ آمال و آماجهای فوق که‌ نقاط اشتراک قاطبه‌ی احزاب کردستانی می‌باشند، مبنای توافق و اتحادی نیز مابین اینجریانات از جمله‌ برای شناساندن این مطالباتبه‌ فعالان سیاسی و مردم سراسر ایران در شرایط جدید گردد. امید آن دارم که‌ شخصیتها، فعالان و جریانات سیاسی کردستان ایران این ندای وحدت‌طلبی را در آستانه‌ی ٣١مین سالگرد انقلاب به‌ یغما رفته‌ی بهمنبدون پاسخ نگذارند و به‌ این کارزار بپیوندند.

داونلود این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.